ارسال شده توسطمحمدكاظم كاظمي
ای رُخَت شستهتر از دامن مهتاب بهار
آهنگی از استاد محمدحسین سرآهنگ، با غزل صائب با این مطلع: ای رخت شستهتر از دامن مهتاب بهار / چشم مخمور تو گیرندهتر از خواب بهار
بهار در شعر فارسی
سیرى اجمالى در پیشینه شعر فارسى نشان مىدهد که بهار، از دیرباز فصل محبوب شاعران و کانون توجه آنان به طبیعت بوده است. ولى این توجه همواره ثابت بوده و حاصل آن نیز شعرهایى یکسان و همانند است؟ مسلماً چنین نیست و ستایش از بهار و یادکرد عید نوروز، در طول زمان و در پارههاى مختلف این قلمرو زبانى، با فراز و فرود و تفاوت در طرز نگاه شاعران همراه بوده است…
شب یلدا
اینجا در این تلاقی خونها و شیشهها / شبهای بد بلندترند از همیشهها / امشب بدون جامه بخوابی بلندتر / بر روی روزنامه بخوابی بلندتر
دو مذهب (قسمت اول)
این یک سلسله بحث در مورد اختلافهای مذهبی میان مسلمانان است. همین اول بگویم که من دینشناس نیستم و بحث من هم یک بحث تخصصی اعتقادی نیست. این نظر یک مسلمان عادی است که کتابهایی خوانده و مطالعات مختصری دارد و مهمتر از آن با اهالی هر دو مذهب شیعه و سنی نشست و برخاست و رفاقت داشته است. من نه میخواهم (و نه اصلاً میتوانم) حقانیت یک مذهب یا باطل بودن دیگری را ثابت کنم. فقط از منظر رفتاری و اجتماعی بحث میکنم.
تأملی در چند شعر رضوی
آنگاه که دفتری از شعرهای رضوی را به نیت انتخاب چند شعر و احیاناً نگارش یادداشتی در مورد آنها بر سر دست میگیری، درمییابی که یکنواختی فضا، عناصر خیال، مضامین و نمادهای شعرها تا چه مایه آنها را یکسان و کمتمایز ساخته است.
راههای تنوع و تمایز در شعر رضوی
امروزه به برکت رسانهها، جشنوارهها و محافل مذهبی، گرایش به شعر مذهبی و به ویژه شعر رضوی به شکل محسوسی افزایش یافته است، به ویژه در میان جوانان. اکنون قریب به یک دهه است که موج جدیدی از این گونه شعر آغاز شده است، شعری که زبان و حال و هوای امروز دارد و با شعر مذهبی محافل سنتی ما کمابیش متفاوت است.
تردید
شعری از کتاب “پیاده آمده بودم”: بر بستر تردید، فروماندهترینم ٫ دیری است که من سنگترین سنگِ زمینم
قطار ۳۶۵
شعری جدید از محمدکاظم کاظمی:
سیصد و شصت و پنج روز غریب با قطاری از این مسیر گذشت…
عرض مرا به خدمت آن سیمبر کنید، در دو اجرا
آهنگ “عرض مرا به خدمت آن سیمبر کنید” از استاد محمدحسین سرآهنگ در دو اجرا
رمز استغنا
بررسی بیتی از بیدل: برو در کربلا، دیگر مپرس از رمز استغنا ٫ شهید ناز او، از تیغ میخواهد دَم آبی
هفتاد و دو تیغ
تن به صحرای عطش سوخته، سر بر نیزه / بر نمیگردیم زین دشت، مگر بر نیزه…
آینه در کربلا
بررسی بیتی از بیدل: جهان خونریز بنیاد است، هشدار ٫ سر سال از محرّم آفریدند
تاوان این خون
مثنوی «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» از شاخصترین آثار علی معلم دامغانی و در عین حال از آثار ماندگار عاشورایی در عصر حاضر است، هم به واسطۀ محتوای جهتبخش و هم به اعتبار آرایههای صوری آن. در این یادداشت، میکوشیم که به اجمال از ویژگیهای صوری و محتوایی آن سخن گوییم. شعر با این بیتها شروع میشود.
«گنجشک و جبرئیل»، حادثهای در شعر عاشورایی
نگاهی به کتاب «گنجشک و جبرئیل» شادروان سید حسن حسینی