[playlist ids="1372"] <h2>شعر: صائب.</h2> <h2>آواز: محمدحسین سرآهنگ</h2> <h2>کیفیت صدا: خوب.</h2> <h2>مدت: ۲۱ دقیقه.</h2> <h3></h3> <h3>ای رخت شستهتر از دامن مهتاب بهار</h3> <h3>چشم مخمور تو گیرندهتر از خواب بهار</h3> <h4>از تغافل چند بندی پرده بر روی بهار؟</h4> <h4>چشم و اکن، غنچۀ بادام وا خواهدشدن (بیدل)</h4> <h4>ای نسیم! از کوی جانان میرسی، آهسته باش</h4> <h4>همرهت بوی بهاری هست و من دیوانهام (بیدل)</h4> <h4>یار شد بیپرده، دیگر تاب خودداری که راست؟</h4> <h4>ای رفیقان! نوبهار آمد، کنون دیوانهام (بیدل)</h4> <h3>برق خار و خس تقواست شکرخندۀ گل</h3> <h3>سیل ناموس بوَد چهرۀ شاداب بهار</h3> <h4>شد بهار و بر لب گل ساغر می میزنم</h4> <h4>سبحۀ فرسوده را هم بر سر وی میزنم</h4> <h4>جام جمشیدی به دستم گر دهد ساقی به ناز</h4> <h4>حرف دارا و سکندر را دگر کی میزنم؟</h4> <h3>مستی چشم تو را رطل گران حاجت نیست</h3> <h3>بینیاز است ز افسانه شکرخواب بهار</h3> <h3>لازم عهد جوانی است سیهکاریها</h3> <h3>روشن است این سخن از تیرگی آب بهار</h3> <h4>در جوانی به خزان غم دل پیر شدم</h4> <h4>چون گل زرد، بهارم به خزان میماند</h4> <h3>عقل پیری ز من ایام جوانی مطلب</h3> <h3>که در ایام خزان صاف شود آب بهار</h3> <h3>جگر سوختۀ لاله خبر میبخشد</h3> <h3>صائب! از شعلۀ دیدار جگرتاب بهار</h3>