شعر این آهنگ از شادروان صوفی غلام‌نبی عشقری شاعر متأخر افغانستان است. بسیاری از آوازخوانان افغانستان غزل‌های این شاعر وارسته و مردمی را خوانده‌اند، از جمله استاد سرآهنگ که دو سه غزل او را اجرا کرده است. این غزل در دو اجرا، با دو ملودی خوانده شده است. من یکی را «نسخۀ فریب» می‌نامم و دیگری را «نسخۀ تابوت»

Icon Download 02 (50-50)

 

 

 

 

نسخۀ فریب

دلم از بس فریب چشم ترکان ختا دیده‌

فریبم چون دهی نرگس‌! که چشمم چشم‌ها دیده‌

عرض مرا به خدمت آن سیمبر کنید

گر رنجه شد طبیعت او، مختصر کنید

دارم عریضه‌ای‌، شه خوبان‌! جواب کن‌

رحمی به حال عاشق زار خراب کن‌

گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن‌

یعنی که رخ بپوش‌، جهانی خراب کن‌

امشب امید زندگی‌ام نیست تا سحر

فردا سر جنازه‌ام او را خبر کنید

پاره‌های جگرم زینت تابوت کنید

گل مبندید، مبادا که بد آید او را

وقتی که مُردَم‌، از کرم‌، ای داغ‌دیدگان‌

با نعش من ز کوچۀ دلبر گذر کنید

(شب مصرعی از خاطر من گشته فراموش)(۱)

تابوت من آهسته ز کویش گذرانید

چون نیست امیدم که بیایم دگر اینجا

همرنگ ما کسی است که دارد به سینه داغ‌

ما را از این دیار، همین لاله آشناست‌

۱. این مصراع، از این بیت بیدل است: « شب مصرعی از خاطر من گشت فراموش‌ / حسرت چه‌قدر یادم از آن موی کمر داد». استاد سرآهنگ بارها در آهنگ‌هایش، آنجا که مصراعی از شعر را فراموش کرده است، این تک‌مصراع را خوانده است.

Icon Download 02 (50-50)

 

 

 

 

نسخۀ تابوت

عرض مرا به خدمت آن سیمبر کنید

گر رنجه شد طبیعت او، مختصر کنید

امشب امید زندگی‌ام نیست تا سحر

فردا سر جنازه‌ام او را خبر کنید

تابوت من آهسته ز کویش گذرانید

چون نیست امیدم که بیایم دگر اینجا

ز هر جا بگذرد تابوت من، آواز برخیزد

که آه این مرده سنگین می‌رود، سخت آرزو دارد

وقتی که مُردَم‌، از کرم‌، ای داغ‌دیدگان‌

با نعش من ز کوچۀ دلبر گذر کنید

پاره‌های جگرم زینت تابوت کنید

گل مبندید، مبادا که بد آید او را

(در اینجا قدری راگ‌خوانی دارد. دقیقۀ ۱۴:۵۲)

(در اینجا با عبارت «زنده باد ولی جان» محمدولی نوازندۀ طبله را تشویق می‌کند.)(۱)

بس که بی‌کس بود مجنون، بعد مردن دیدمش

یک‌سر تابوت گلگون، یک سرش پروانه‌گون

شاید که بعد مرگ، نگاهش به من فتد

از پیش کوی او گذر آهسته‌تر کنید

۱. محمدولی فرزند استاد نبی‌گل، طبله‌نواز برجستۀ افغانستان که غالباً استاد سرآهنگ را در آهنگ‌هایش همراهی می‌کرده است. استاد در حین چند آهنگ، محمدولی را تشویق می‌کند.