ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
اجرای غزلی از حافظ توسط استاد محمدحسین سرآهنگ
اینجا در این تلاقی خونها و شیشهها / شبهای بد بلندترند از همیشهها / امشب بدون جامه بخوابی بلندتر / بر روی روزنامه بخوابی بلندتر
این یک سلسله بحث در مورد اختلافهای مذهبی میان مسلمانان است. همین اول بگویم که من دینشناس نیستم و بحث من هم یک بحث تخصصی اعتقادی نیست. این نظر یک مسلمان عادی است که کتابهایی خوانده و مطالعات مختصری دارد و مهمتر از آن با اهالی هر دو مذهب شیعه و سنی نشست و برخاست و رفاقت داشته است. من نه میخواهم (و نه اصلاً میتوانم) حقانیت یک مذهب یا باطل بودن دیگری را ثابت کنم. فقط از منظر رفتاری و اجتماعی بحث میکنم.
آنگاه که دفتری از شعرهای رضوی را به نیت انتخاب چند شعر و احیاناً نگارش یادداشتی در مورد آنها بر سر دست میگیری، درمییابی که یکنواختی فضا، عناصر خیال، مضامین و نمادهای شعرها تا چه مایه آنها را یکسان و کمتمایز ساخته است.
امروزه به برکت رسانهها، جشنوارهها و محافل مذهبی، گرایش به شعر مذهبی و به ویژه شعر رضوی به شکل محسوسی افزایش یافته است، به ویژه در میان جوانان. اکنون قریب به یک دهه است که موج جدیدی از این گونه شعر آغاز شده است، شعری که زبان و حال و هوای امروز دارد و با شعر مذهبی محافل سنتی ما کمابیش متفاوت است.
شعری از کتاب “پیاده آمده بودم”: بر بستر تردید، فروماندهترینم ٫ دیری است که من سنگترین سنگِ زمینم