این از آهنگ‌های کمتر شنیده‌شدۀ استاد سرآهنگ است. لحن و حالت محزون و جذابی دارد.

شعر از غلام‌حضرت شایق جمال است. البته با نسخه‌ای از دیوان شایق جمال که من در اختیار دارم[۱]، تفاوت‌هایی دارد که در پاورقی نوشته‌ام. دو بیت از غزل نیز در این نسخه از دیوان نیست. البته از میزان دقت و جامعیت این دیوان مطلع نیستم.

آهنگ از ابتدا کامل است، ولی از انتها مشخص نیست که تمام شده یا ادامه داشته است.

اگر آن چشم شیرافکن شرابی است

دل ما هم به یاد او[۲] کبابی است

مکن انکارِ حسنِ خوب‌رویان

که این مضمون زیبای کتابی است[۳]

گلی را در میان آب دیدم

که تا روز جزا، اشکم گلابی است

چرا ای دیده، دیدی سوی او تیز؟[۴]

جزایت تا ابد بیدارخوابی است

نباشد بعد از این، ای ماهتابم![۵]

بیا در باغ، امشب ماهتابی است

کباب مرغ دل گر خواهش توست

به طاق سینه‌ام بین رکابی است[۶]

به درس راستی پیوسته می‌کوش

در این مضمون همیشه کامیابی‌ است[۷]

اگر از عینک انصاف[۸] بینی

همه اشعار «شایق» انتخابی است

[۱] شایق جمال، غلام‌حضرت، دیوان شایق جمال، به تصحیح جمیل‌الرحمان سائل، پشاور: سبا کتابخانه، ۱۳۷۴، صفحهٔ ۳۹.

[۲] دیوان شایق: ز شوق او.

[۳] دیوان شایق: مکن انکار وصف روی جانان / که من هم دیدم این مضمون کتابی است.

[۴] دیوان شایق: روی او را.

[۵] دیوان شایق: ندارم ماه من، تاب جدایی.

[۶] این بیت در این نسخه از دیوان شایق نیست.

[۷] «مضمون» در افغانستان به معنی ماده‌های درسی مدارس به کار می‌رود و «کامیابی» یعنی «قبول شدن در امتحان».

[۸] دیوان شایق: با دیدهٔ انصاف.