شاعر این شعر برایم شناخته نشد.

 

هر کجا چشم پرد مژدۀ دیداری هست‌

هر کجا دل تپش آرد خبر یاری هست‌

چرا امشب به گوشم شور دل بسیار می‌آید؟

مگر دلدار می‌آید، مگر دلدار می‌آید

مطلعی سر زد ز فکرم در کمینگاه خیال‌

بی‌خبر رفتم ز خود، پنداشتم دلبر رسید (بیدل)

مرا در گلشن‌، ای بلبل‌! مزن فریاد، معذورم‌

که بی‌روی کسی در چشم من گل‌، خار می‌آید

دماغ آشفته می‌گردد مرا از دیدن سنبل‌

کز این گل در مشامم عطر موی یار می‌آید

می‌خرامی تو و من ناز تحیر دارم‌

گویی از بهر من بی‌سروپا می‌آیی‌ (بیدل)