شعر این آهنگ از بیدل است و من دو اجرا از آن را در اینجا پیشکش میکنم، یکی نسخۀ «تهمت» و دیگری نسخۀ «تلاش».
نسخۀ «تهمت» به نظرم از آهنگهای بسیار خوب استاد است، بهویژه از نظر انتخاب شعر. بیتهایی که در اینجا انتخاب شده است، خیلی مناسب مقام است و دقیق. مثلاً در ارتباط با مصراع «کاین آرزوی نایاب شاید ته پا باشد»، بیت «دامنکشان ز ناز به هر سو گذر کنی / چون سایه زیر پای تو سر میکشیم ما» را میرساند. جالب این است که استاد در حین خواندن، بیت را از خاطر میبرد و بعد به همین مناسبت مصراع «شب مصرعی از خاطر من گشته فراموش» را میخواند.
نسخۀ «تلاش» هم یک اجرای ناقص از این شعر است. در آنجا بیتی که عبارت «دلنام» دارد، به مطلع شعر رسانده میشود و جالب است. البته استاد مصراع «در این دشت، دلنام ویرانهایست» را به صورت «در این دشت، دلنام ویرانهای اَست» میخواند.
نسخۀ تهمت
آن فتنه که آفاقش شور من و ما باشد
دل نام بلایی هست، یارب به کجا باشد؟
در سینه دلم گم شد و تهمت به که بندم؟
غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد (زکیای یزدی)
دل به دستم بود، میگشتم به گرد کوی دوست
از پریشانی ندانستم کجا افتاده است
نی سراغ دل به گردون یافتم، نی بر زمین
هم تو فرما تا در این صحرا چه شد دیوانهات (بیدل)
گویند دل به آن مَه نامهربان مده
دل آن زمان ربود که نامهربان نبود
راحتطلبی ما را چون شمع به خاک افکند
کاین آرزوی نایاب شاید ته پا باشد
دامنکشان ز ناز به هر سو گذر کنی
چون سایه زیر پای تو قد میکشیم ما(۱)
شب مصرعی از خاطر من گشته فراموش
بی پیرهن از یوسف بویی نتوان بردن
عریانی اگر باشد، در زیر قبا باشد
بیاض دیدۀ یعقوب اشارتی دارد
که سیر ما کن و تفسیر نقرهکار نویس (بیدل)
در عشق عین طلب شو که دیدۀ یعقوب(۲)
سفید ناشده سهل است پیرهن گوید (بیدل)
(در اینجا استاد به خواهش آقای مددی، بیت بالا را شرح میدهد.)
زیر و بم جرئت نیست در ساز حباب اینجا
غرق عرق شرمیم، ما را چه صدا باشد؟
اندیشۀ خودبینی از وضع ادب دور است
آیینه نمیباشد آنجا که حیا باشد
هر چند قبولت نیست بیدل ز طلب مگسل
بالقوّۀ حاجتها در دست دعا باشد
۱. متن دیوان بیدل: سر میکشیم ما.
۲. متن دیوان بیدل: به عشق عین طلب شو…
نسخۀ تلاش
آن فتنه که آفاقش شور من و ما باشد
دل نام بلایی هست، یارب به کجا باشد؟
تلاشی، رفیقان! که آنجا رسیم
در این دشت، دلنام، ویرانهای است (بیدل)
راحتطلبی ما را چون شمع به خاک افکند
کاین آرزوی نایاب شاید ته پا باشد
بی پیرهن از یوسف بویی نتوان بردن
(آهنگ از اینجا ناتمام است. مصراع دوم «عریانی اگر باشد، در زیر قبا باشد» است که همراه با بقیۀ آهنگ از ضبط مانده است.)