این هم از آهنگهای معروف استاد سرآهنگ است و اجراهای مختلفی از آن موجود است که من هفت مورد آن را که دارم، در اینجا منتشر میکنم.
شعر این آهنگ از قاآنی شیرازی است، از بند اول ترکیببندی در ستایش اردشیرمیرزا. این بند ۱۵ بیت دارد و استاد سرآهنگ در اجراهای مختلف، شش بیت آن را خوانده است.
برای داونلود هر نسخه از آهنگ، بر روی نام آن ضربه بزنید.
۱. نسخهٔ سرشک
نسخۀ سرشک
این آهنگ در کنسرت استاد سرآهنگ در مرکز فرهنگی آلمان در کابل (گویته انستیتوت) خوانده شده است و نسخۀ تصویری آن هم موجود است. پیش از شروع آهنگ، الطاف حسین فرزند استاد سرآهنگ که در گروه او تامپوره مینوازد، با دستمالی عرق از چهرۀ محمدآصف طبلهنواز پاک میکند و استاد سرآهنگ به همین مناسبت، با ذکر این عبارت، آهنگ را با بیتی متناسب این موضوع شروع میکند: «الطاف جان، روی آصف جان را، عرقهایش را پاک کرد، یک بیت میخوانم صاحب:
سرشک از رخم پاککردن چه حاصل؟
علاجی بکن کز دلم خون نیاید
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کم است، یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید، کشتی کنید پُر
کشتی کفاف ندْهد، دریا بیاورید
ره پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر (فرهنگ شیرازی)
مَیخوردن مدام مرا بیدماغ کرد
عادت به هر دوا که کنی، بیاثر شود
زاهد! هزار بار نگفتی که می بدست؟
ما هم به گفتۀ تو گرفتیم می به دست
تا من به یاد چشم نکویان خورم شراب
یک جویبار نرگس شهلا بیاورید
هوالغفور ز جوش شراب میشنوم
صریر باب بهشت از رباب میشنوم
بر آستان خرابات چون نباشم فرش؟
صدای زندهدلان زین تراب میشنوم (صائب)
ما را اگر به جام سفالین دهید می
خاکش ز کاسۀ سر دارا بیاورید
به پیر میکده گفتم که چیست چارۀ غم
دهان به خنده چو ساغر گشود و گفت که می
حیات من به ظلال می است، ای ساقی!
پیاله ده که مِنَ المأِ کلُ شیءٍ حَی(۱) (واصل کابلی)
۱. در دیوان واصل این دو بیت پیاپی، ولی مقدم و مؤخر است و به جای «دهان»، «دهن» است. (دیوان واصل کابلی، چاپ انتشارات عرفان، صفحهی ۲۴۹٫)
۲. نسخهٔ مهوش
نسخۀ مهوش
این آهنگ به صورت دوصدایی همراه با استاد مهوش خوانده شده است.
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کم است، یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید، کشتی کنید پُر
کشتی کفاف ندْهد، دریا بیاورید
تا من به یاد چشم نکویان خورم شراب
یک جویبار نرگس شهلا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام، آنجا بیاورید
۳. نسخهٔ مدام
نسخۀ مدام
اجرای خانگی.
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کم است، یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید، کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد، دریا بیاورید
میخوردن مدام مرا بیدماغ کرد
عادت به هر دوا که کنی بیاثر شود
ره پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
هلال عید بر اوج فلک هویدا شد
کلید میکده گم گشته بود، پیدا شد
تا من به یاد چشم نکویان خورم شراب
یک جویبار نرگس شهلا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
چه خوش بود که نشینی و گل برافشانی
پیاله نوشم و روی تو را نظاره کنم
ما می نه از برای طرب نوش میکنیم
خود را به این بهانه فراموش میکنیم
ما را اگر به جام سفالین دهید می
خاکش ز کاسۀ سر دارا بیاورید
نیمش رخ عاشق و نیمش رخ دوست
زردی رخ عاشق و سرخی رخ دوست(۱)
من در عجبم که هر دو اندر یک دوست
از جملۀ نیمهها همین سیب نکوست
بیباکی کن، شکیب مردان این است
سر بر کف گیر، سیب مردان این است
تا کی چو زنان به رخت گلگون نازی؟
خون شو(۲) و بپوش، زیب مردان این است (بیدل)
۱. به احتمال قوی در اصل چنین بوده است: نیمش رخ عاشق است و نیمی رخ دوست / زردی رخ عاشق است و سرخی رخ دوست.
۲. در اصل دیوان: خون گرد.
(آهنگ کامل است. پس از آن بدون فاصله آهنگ «ساز من ساز مستیآهنگ است» خوانده میشود.)
۴. نسخهٔ پنهانی
نسخۀ پنهانی
از ابتدا کامل نیست. ولی از انتها کامل است و بعد از آن بلافاصله با بیت «محبتی است که دل را نمینهد آرام…» یک راگ شروع میشود. البته در وسط این آهنگ هم آهنگ «ترک چشم مخمورت» خوانده شده است. یعنی آهنگ در آهنگ.
ره پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کم است، یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید، کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد، دریا بیاورید
گیرید گوش زهره و او را کشان کشان
از آسمان به ساحت غبرا بیاورید
یارب آغوش محبت چه اثرها دارد
که پسر تب کند و جان پدر میلرزد(۱)
ما را اگر به جام سفالین دهید می
خاکش ز کاسۀ سر دارا بیاورید
به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کلهای با خاک میگفت
که این دنیا نمیارزد به کاهی
سر شب سر قتل و تاراج داشت
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
نه نادر بهجا ماند و نه نادری
از اینجا آهنگ «ترک چشم مخمورت» به وسیلۀ استاد سرآهنگ و یک شخص دیگر خوانده میشود. از این شعر سه بیت خوانده میشود که دو بیت آن از صائب است و بیت سوم (نرگست خمارآلود) مشخص نشد که از کیست.
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
ترک چشم مخمورش مست ناتوانیهاست
فتنه با نگاه او گرم همعنانیهاست
روز بی تو بیتابم، شب نمیبرد خوابم
روز و شب نمیدانم این چه زندگانیهاست (صائب)
نرگست خمارآلود، کاکلت پریشانی است
با که بودهای دیشب؟ با تو صد نشانیهاست
دیشب به یاد روی تو تنها گریستم
تنها به یاد روی تو زیبا گریستم
گر مُرد رقیب، من به گورش
آیات عذاب مینویسم
رقیب گفت که «دو سه روزه میروم به سفر»
دعاش دادم و گفتم «هزار ساله روی»(۲)
به هزاران بلا گرفتار است
هر که یار هزارهای دارد
گلرخان ناز کنند میزیبد
عشوۀ بیوهزنان بینمک است
(از اینجا یک راگ خوانده میشود.)
۱. شاعر بیت را نشناختم. در فیس بوک فقط یک مورد آن را یافتم که در مصراع اول آن، به جای «اثرها»، «تقاضا» آمده است.
۲. به احتمال قوی «که» مصراع اول زاید است و در مصراع دوم هم «دعاش کردم» درست به نظر میرسد، چنان که در آهنگی دیگر هم به آن صورت خوانده است.
۵. نسخهٔ ساقی
نسخۀ ساقی
در یک محفل خانگی در کروخ هرات خوانده شده است. آهنگ ناقص است و از نیمه شروع میشود.
مینا به کار ناید، کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد، دریا بیاورید
بر دیگران مده که ندارند تاب می
ساقی، به من ببخش که هستم خراب می
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض به اسرار علم غیب کند
کمال و صدق و محبت(۱) ببین نه نقص گناه
که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند (حافظ)
گر بادهخوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی لالهرخ و خندان خور
بسیار مخور، ورد مکن، فاش مساز
گه گه خور و اندک خور و پنهان خور(۲) (منسوب به خیام)
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
هوالغفور ز جوش شراب میشنوم
صریر باب بهشت از رباب میشنوم
بر آستان خرابات چون نباشم فرش؟
صدای زندهدلان زین تراب میشنوم (صائب)
به پیر میکده گفتم که «چیست چارۀ غم؟»
دهان به خنده چو ساغر گشود و گفت که «می»
حیات من به ظلال می است ای ساقی
پیاله ده که من الماء کل شیءٍ حی
در اینجا دربارۀ غالب دهلوی صحبت میشود و این بیت اردو از او خوانده میشود:
یہ میکدہ ہے، ترا مدرسہ نہیں زاہد
یہاں شداب سے انساں بنائے جاتے ہیں (غالب)
(ای زاهد، اینجا مدرسه ی تو نیست، میخانه است
اینجا انسانها را از شراب می آفرینند)
ما را اگر به جام سفالین دهید می
خاکش ز کاسۀ سر دارا بیاورید
ز کاسۀ سر کیخسرو این ندا برخاست
که هر که طالب دنیاست، خاک بر سر وی
دنیا همه چیز خود به ما داد، ولی
چیزی که از آن گرفتهایم عبرت بود
شهی که تاج مرصع صباح بر سر داشت
نماز شام او را(۳) خشت زیر سر دیدم
لعل و یاقوت و جواهر چیست بر تاج شهان؟
بر سر شاهان بدین نیرنگ سنگ انداختند
۱. متن دیوان: کمال سرّ محبت
۲. در اصل: اندک خور و گهگاه خور و پنهان خور
۳. در اصل: ورا
۶. نسخهٔ هوالغفور
نسخۀ هوالغفور
اجرای خانگی. از ابتدا و انتها کامل است. پیوسته به آن، آهنگ «دنیاست خوب دنیا» شروع میشود.
هوالغفور ز جوش شراب میشنوم
صریر باب بهشت از رباب میشنوم
بر آستان خرابات چون نباشم فرش؟
صدای زندهدلان زین تراب میشنوم (صائب)
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کم است، یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید، کشتی کنید پُر
کشتی کفاف ندْهد، دریا بیاورید
ما را اگر به جام سفالین دهید می
خاکش ز کاسۀ سر دارا بیاورید