این دو آهنگ در یک طرز خوانده شده است. شعر «بیا و وصف زلف یار بشنو» چنان که از مقطع آن حدس زده میشود، باید از سلیم تهرانی باشد. ولی من در دیوان شاعر جستجو نکردهام. شاعر شعر «به هر جا آن سهی بالا برقصد» را نشناختم.
بیا و وصف زلف یار بشنو
خیال حلقۀ زلف تو ساغری دارد
که رنگ نشئۀ آن نیست جز پریشانی (بیدل)
بیا و وصف زلف یار بشنو
دمی بشنو حدیث مار بشنو
فسونگر داند آن خاکی که از وی بوی مار آید
شناسم عطر زلفت را اگر با مُشکِ تر پیچی (بیدل)
سخن بهر تو تا کی بشنوم من؟
تو هم دردِ دلم یکبار بشنو
یاران نرسیدند به داد سخن من
نظمم چه فسون خواند که گوش همه کر شد؟
سواد زلف او را از دلم پرس
درازی شب از بیمار بشنو
ندارم اختیار گریه امشب
به در میگویم، ای دیوار بشنو
سلیم! این پند را از من نگهدار
سخن کم گو، ولی بسیار بشنو
لب مگشای چون صدف، تا گهر آوری به کف
گوش طلب که کار گوش هیچ دهن نمیکند
منع غنای دلبران نیست به جهد عاشقان
بلبل به خون تپد، غنچه سخن نمیکند