Blog
به پیری هم نیم غافل ز عشق آن کمان ابرو
شعر این آهنگ از بیدل است. البته از غزل اصلی فقط دو بیت خوانده میشود. دیگر بیتها حالت شاهد دارد و از بیدل و دیگر شاعران است و مرتبط با بیتهای اصلی. کیفیت صدای آهنگ خوب نیست. احتمالاً در یک جلسۀ خانگی ضبط شده است.
مویم سفید گشت و هوایش ز سر نرفت
این پنبه را نگر که نگهبان آتش است
به پیری هم نیم غافل ز عشق آن کمانابرو
حضور قامت خمگشته ایمایی است زان ابرو
مخند ای نوجوان زنهار بر موی سفید من
که این برف پریشان بر سر هر بام میبارد (صائب)
یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد (ایرج میرزا)
موی سفید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریدهام (رهی معیّری)
پیر گردیدم و دل را به جوانی دادم
موسمم گر چه خزان بود بهاری کردم
نه گلشن نرگسی دارد، نه دریا موج میآرد
به عالم فتنه میکارد همان چشم و همان ابرو
ابرو کج و خیال کج و زلف یار کج
بیچاره راستی چه کند با سه چار کج؟
دو ابروی کجت را (…؟) دارم
سپاهیزادهام، الفت به خنجر بیشتر دارم
ابرویش گفت: فتنه کار من است
کج نشسته است، راست میگوید (کمال خجندی)
ابروی زرد، نقص جمالت نمیکند
سردفتر کلام خدا اکثرش طلاست
ز دشت بیخودی میآیم، از وضع ادب دورم
جنونی گر کنم، ای شهریان هوش، معذورم (بیدل)
با این که به پابوس بتان نام کشیدیم
دستی نکشید هیچ پریرو به سر ما
(آهنگ در اینجا ناگهان قطع شده است. ولی من با کپی قسمتی از آهنگ از جایی دیگر، آن را ۳۷ ثانیۀ دیگر ادامه دادهام تا حالت قطعشدگی ناگهانی آن رفع شود.)