شاعر این شعر شناخته نشد

صبحدم دیدم نگاری در گل و گلزار مست

جلوه مست و عشوه مست و قامت و رفتار مست

هر چه دیدم در جمالش سربه‌سر مستانه بود

چشم مست و حسن مست و غمزهٔ خون‌خوار مست

دوش بدمستی بدیدم در میان میکده

زلف مست و خال مست و طرهٔ طرّار مست

مطربا از ساز تو امواج مستی می‌رسد

نغمه مست و صوت مست و پردهٔ هر تار مست

در زمین و آسمان مست‌اند ذرات جهان

عرش مست و فرش مست و ثابت و سیار مست

گوشه جای صحبتی دیدم به بزم پیر عشق

خانه مست و شیخ مست و طالب آن سرشار مست