شعر از محمدحسین شهریار است. دو نسخه از این آهنگ در دسترس است.
نسخۀ نرگس
این آهنگ مجلسی است و بلافاصله بعد از آهنگ «یار بیوفایم (وفا و مهر)» شروع شده است.
چرا به سیر خزان دلم نمیآیی؟
فدای نرگس مستت شوم، بهار گذشت
با رنگ و بویت ای گل! گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد
او صبر خواهد از من، بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد
تو وفا با دگری کن که من سوختهجان
زنده از بهر همینم که جفای تو کشم
گر آرزوی وصلش پیرم کند، مکن عیب
حیف است از جوانی کاین آرزو ندارد
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسید،
کشیدهایم در آغوش آرزوی تو را
از عشق من به هر سو در شهر گفتوگویی است
من عاشق تو هستم، این گفتوگو ندارد
گر شدم بندۀ بتان، چه کنم؟
قسمتم اینچنین خدا کردهاست
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگفتم
رو کن به هرکه خواهی، گل پشت و رو ندارد
آهنگ از انتها کامل است.