شاعر این شعر را نشناختم. آوازخوانان دیگری نیز این شعر را خوانده‌اند و متن آن بدون ذکر نام شاعر، در منابع اینترنتی از جمله سایت «دانشنامۀ افغان» آمده است.

به صبحم وعده داد آن مَه که آیم شام یا خفتن

من از پیشین به دل بستم که او دیگر نمی‌آید

باز می‌بینمت ای گل به هوای دگری

رفته گویا دلت ای شوخ، به جای دگری

یارم چو به خانه دیگر آمد

دیدم به هوای دیگر آمد

زنهار به دلبرم بگویید

زود آ که فغانِ دل، برآمد

قمریِ یک سرو باش و عندلیب یک چمن

می‌شوی پروانه، گِردِ شمعِ هر محفل چرا؟ (بیدل)

نی سر دیوار، نی پای گلم دارد قبول

من نمی‌دانم در این گلشن که خار کیستم

نرنجیم، با غیر اگر خو کنی

تو با ما چه کردی که با او کنی؟

این هنوز اول عشق است، به این کوچه مرو

دارد این راه به هر گام، بلای دگری

عشقبازی نه کاری آسان است

اولین حد (؟) گذشتن جان است

شب و روزم به تو مشغول و تو مشغول به غیر

من برای تو دهم جان، تو برای دگری

به مرگ من، قسمت، جامۀ سفید مپوش

سیه بپوش که گویند عاشقت مرده است

هرگز به حسن ساخته عاشق نمی‌شوم

گل‌های کاغذی دل بلبل نمی‌برد