استاد سرآهنگ آهنگهای اردو و نیز اردو و فارسی (شیر و شکر) بسیاری خوانده است. این آهنگ یکی از این نوع است که در آن بیتهای فارسی بسیار زیبایی هم خوانده شده است. من با زبان اردو آشنا نیستم تا شعر آن را بنویسم یا ترجمه کنم؛ ولی بیتهای فارسی را نقل میکنم.
من پنج اجرا از این آهنگ دارم که بعضی ناقص و یا با کیفیت پایین است. بهترین آنها نسخۀ «نغمه» است.
گفتنی است که اصطلاح «شیر و شکر» در افغانستان جایگزینی زیبا برای کلمۀ «ملمع» عربی است.
نسخۀ نغمه
نغمه تار نفس بی مژدۀ وصلی نبود
نبض دل تا میپرید، آواز پای یار داشت (بیدل)
تو خواهی پرده رنگین ساز، خواهی جامه[۱] گلگون کن
به هر آتش که باشد، سوختن دارد سپند ما (بیدل)
سفید از حسرت این انتظار است استخوان من
که یارب ناوکت در کوچۀ دل کی نهد پا را (بیدل)
با گردش چشمت چه توان کرد؟ وگرنه
یک دل به دو عالم ندهد هیچکس اینجا (بیدل)
(آهنگ کامل است و پیوسته به آن، با بیت «خیال حلقۀ زلف تو…» آهنگ «بیا و وصف زلف یار بشنو» خوانده شده است.)
نسخۀ عید
عید آمد و هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
من بیتو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است (بیدل)
در روزه چون خیال لب یار میکنم
با نقل و پسته و شکر افطار میکنم
از حسرت لبهای تو مردم و طبیبان
تشخیص نمودند که این مرده شکر داشت
میتوان داد به من خدمت خیاطی عشق
که به بالای تو عمری است نظر دوختهام
گویند طرب به ساز تجدید آمد
شب رفت و سحر دمید و خورشید آمد
ما را به فضولی خیالات چه کار؟
هر گه تو[۲] به جلوه آمدی عید آمد (بیدل)
نسخۀ گیسو
من گمکرده بضاعت به چه نازم، بیدل؟
دلکی بود از این پیش، در آن گیسو ماند (بیدل)
هر جا که برفتیم تو را یاد نمودیم
ای کاش که بودی صنما، همسفر ما
ابر میبارد و من میشوم از یار جدا
من جدا گریهکنان، ابر جدا، یار جدا (امیر خسرو دهلوی)
عید نوروز من این است که پیشم باشی
گر نباشی تو، چه عید است و چه نوروز مرا؟
اگر ز کوی تو رفتیم عذر ما بپذیر
جداییای که ضروری است، بیوفایی نیست
سردمهریهای گردون هم کم از آتش نبود
چون گیاه ناتوان آخر به سرما سوختیم (بیدل)
گفتم به دل: زمانه چه دارد ز گیر و دار
خندید و گفت: آنچه نیاید به کار ما (بیدل)
آتش از چهرۀ زرین اثر زر ندهد
دین به دنیا مفروشید که دنیا دنیاست
از اینجا آهنگ «جان هیچ و جسد هیچ، نفس هیچ و بقا هیچ» شروع میشود.
نسخۀ گریه
چشم گریان چشمۀ فیض خداست[۳] (مولانا)
بر گریههای بیاثرم خنده تا به کی؟
روزی بوَد که در دل سنگت اثر کند
بیدل، آهنگت شنیدیم و تو را نشناختیم
ای ز فهم آن سو، به گوش ما صدایی میرسی (بیدل)
تا دل داری، خطاست بی دل دیدن
حق را نمیتوان[۴] به چشم باطل دیدن
ای غافل تحقیق، خیال است و محال[۵]
بسملناگشته حال بسمل دیدن (بیدل)
بی معرفت به فتوی تحقیق کُشتن[۶] است
از هر سری که مغز ندارد، برآر مغز
نسخۀ حدیث
حدیث عشق رها کن، فسانه بسیار است
چه لازم است کسی حرف خونشدن گوید؟
(احتمالاً آهنگ ناتمام است.)