یادداشت

«سه‌گانه‌های ویرایش» حاصل یادداشت‌های من در حال ویراستاری بوده است. به نظرم آمد که می‌شود بعضی نکات را به صورت کارگاهی بیان کنم تا هم به کار دیگران بیاید و هم به کار خودم، از منظر نقد و نظرهایی که دوستان مطرح خواهند کرد.

من در حوالی سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ این مطالب را در صفحۀ فیس‌بوک و وبلاگ خود منتشر می‌کردم و در آنجا بازتاب خوبی داشت. شاید از این روی که همه این مثال‌ها واقعی است و از مسائلی است که نویسندگان و به تبع آن‌ها ویراستاران بسیاری با آن‌ها دست و گریبان هستند.

من بدون این که قصد شکسته‌نفسی داشته باشم، باید بگویم که ویراستاری برای من بیشتر تجربی بوده است تا علمی. من دانش‌آموختۀ رشتۀ زبان و ادبیات فارسی نیستم و هیچ‌گاه هم سابقۀ شرکت در برنامه‌های آموزشی ویرایش را نداشته‌ام. البته از دانش‌اندوزی به مدد کتاب‌ غافل نبوده‌ام و بعضی منابع را خوانده‌ام، ولی بیشتر به تجربه و دریافت‌های شخصی خویش متکی بوده‌ام. بنابراین هیچ‌گاه این «سه‌‌گانه‌های نگارش» را کامل و قطعی تلقی نکنید. ممکن است بسیاری از ویراستاران همین مثال‌ها را به شکل‌های بهتری ویرایش کنند، چنان که در پیام‌هایی که در فیس‌بوک نهاده می‌شد، شاهد بودیم. تنها چیزی که می‌توانم گفت، این است که کوشیده‌ام تجربه‌هایم را در معرض دید بگذارم تا هم خودم را به کار آید، هم دیگران را. و از این بیش، ادعایی ندارم.

تا کنون حدود هفتاد یادداشت از این سلسله نوشته‌ام که آنها را به تدریج و به صورتی نسبتاً منظم منتشر خواهم کرد. از طراح گرانقدر وحید عباسی به خاطر طراحی سرکلیشۀ این مطالب سپاسگزارم.

 

سه‌گانه‌های نگارش (۱)

متن اصلی

مبارزۀ احمد زارعی با پیروزی انقلاب ادامه یافت ابتدا انجمن اسلامی را دایر کرد و سپس هستۀ اولیۀ سازمان پیشمرگان کرد را بنا نهاد.

نظر ویراستار

۱. عبارت دوپهلو است. در ظاهر به نظر می‌رسد که گویا احمد زارعی با پیروزی انقلاب مبارزه کرده است، در حالی که منظور این است که او بعد از پیروزی انقلاب هم مبارزه را ادامه داد.

۲. چون فاعل جملۀ اول «مبارزه» است، به طور طبیعی ما باید آن را فاعل جملۀ دوم هم فرض کنیم، یعنی این «مبارزه» بوده است که انجمن اسلامی را دایر کرده است.

۳. بعد از «یافت» یک نقطه لازم است تا معلوم شود که جملۀ اول تمام شده است.

۴. «هسته» را بنا نمی‌گذارند. بنا گذاشتن برای وقتی است که یک ساختمان در کار باشد، یا چیزی به ساختمان تشبیه شده باشد. می‌شد گفت «هسته‌گذاری کرد».

۵. کلمۀ «کرد» در اینجا ضرورتاً باید ضمه (پیش) داشته باشد تا «کَرد» خوانده نشود. باید کلماتی را که دو گونه خوانده می‌شوند، اعراب‌گذاری کنیم، مگر این که عبارت کاملاً روشن باشد. مثلاً اگر گفته شود «اقوام ترک، کرد، بلوچ و…» اعراب‌گذاری ضرور نیست.

۶. به طور کلی بهتر است که نام سازمان‌ها و تشکیلاتی را که خیلی مشهور نیستند، در گیومه بگذاریم تا مشخص شود که کدام قسمت از جمله نام سازمان است.

حاصل ویرایش

احمد زارعی بعد از پیروزی انقلاب هم مبارزه را ادامه داد. او ابتدا «انجمن اسلامی» را دایر کرد و سپس هستۀ اولیۀ سازمان «پیشمرگان کُرد» را تشکیل داد.

 

سه‌گانه‌های نگارش (۲)

متن اصلی

سراج‌الاخبار از اکتبر ۱۹۱۱ تا ژانویه سال ۱۹۱۹ ترسایی هر دو هفته یک بار به زبان فارسی و به عنوان انجمنی برای گروه‌های کوچک روشنفکران جوان افغانستان منتشر می‌شد.

نظر ویراستار

«به عنوان» برای وقتی است که آن پدیده، به صورت صریح یا ضمنی از جانب کسی طرح شده باشد. مثلاً می‌گوییم «فلانی به عنوان رئیس این انجمن معرفی شد.» یعنی کسانی عنوان رئیس را به او بخشیدند. ولی چیزی که خودش یک نقش عملی ذاتی دارد، دیگر «به عنوان» لازم ندارد. در اینجا سراج‌الاخبار «به عنوان» یک انجمن برای روشنفکران منتشر نشده است، یعنی چنین نبوده است که کسی آن عنوان را به آن داده باشد. ولی در عمل خودش کار یک انجمن را کرده است.

حاصل ویرایش

سراج‌الاخبار از اکتبر ۱۹۱۱ تا ژانویه سال ۱۹۱۹ ترسایی هر دو هفته یک بار به زبان فارسی منتشر می‌شد و انجمنی بود برای گروه‌های کوچک روشنفکران جوان افغانستان.

 

سه‌گانه‌های نگارش (۳)

متن اصلی

با توجه به این واقعیت که اکثریت مردم افغانستان از لحاظ تباری، غیرپشتون بودند، طرزی و همکارانش با دو چالش مواجه بودند.

نظر ویراستار

۱. «اکثر» یعنی «بیشتر». مثلاً می‌گوییم «اکثر نمایندگان با این لایحه موافق بودند.» یعنی بیشتر نمایندگان. ولی «اکثریت» یعنی «بیشتر بودن»، چنان که می‌توان گفت «نمایندگان معتدل در اکثریت هستند» یعنی در وضعیت «بیشتر بودن» هستند. در جملۀ بالا «بیشتر بودن» منظور نیست، بلکه «بیشتر» منظور است. پس باید آنجا «اکثر» گفت یا حتی خود «بیشتر».

نظیر این خطا به شکلی دیگر در مورد «بشریت» هم رخ می‌دهد. «بشریت» در اصل یعنی «بشر بودن» یا «انسان بودن» ولی ما بسیار وقت‌ها آن را به خطا به معنی «جامعۀ بشری» به کار می‌بریم و این درست نیست.

۲. کلمۀ «واقعیت» در اینجا ضرورت ندارد. «این واقعیت» وقتی به کار می‌رود که خود واقعیت در جملۀ قبلی گفته شده باشد و ما در اینجا فقط به آن اشاره کنیم. ولی اینجا واقعیت در همین جمله بیان شده است و نیازی به ذکر دوبارۀ آن نیست.

۳. تکرار فعل در جمله عیبی ندارد، ولی اگر نباشد بهتر است. در اینجا دو تا «بودند» داریم که می‌شود یکی را با تغییری در جمله، حذف کرد.

حاصل ویرایش

با توجه به این که اکثر مردم افغانستان از لحاظ تباری غیرپشتون بودند، طرزی و همکارانش دو چالش در پیش داشتند.

 

 

سه‌گانه‌های نگارش (۴)

متن اصلی

در حال حاضر آمار و ارقامی که از تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات تحصیلات عالی وجود دارد بسیار امیدوارکننده است.

نظر ویراستار

۱. جمله در جمله خیلی خوب نیست. بسیار وقت‌ها دو جمله را می‌شود یکی کرد. مثلاً در اینجا می‌شود گفت «در حال حاضر آمار و ارقام تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات تحصیلات عالی بسیار امیدوار کننده است.»

۲. سعی کنیم ساده و پرتأثیر بنویسیم. یعنی جملۀ ما فقط چند کلمۀ کلیدی داشته باشد و توجه مخاطب دقیقاً به همان کلمات جلب شود. در این عبارت کلمات کلیدی، «تعداد»، «دانشگاه‌ها» و «امیدوارکننده» است. عبارت «آمار و ارقام» کمکی به مطلب نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود تمرکز خواننده بر کلمۀ کلیدیِ «تعداد» کمتر شود. پس می‌شود آن را هم برداشت.

البته اگر سخنی از آمارگیری و تحقیقات آماری در کار بود و نویسنده قصد ارائۀ نتیجۀ آن تحقیقات را داشت، ذکر کلمۀ «آمار» ضرور بود. ولی در اینجا چنین نبود و نویسنده فقط می‌خواست از فراوانی دانشگاه‌ها بگوید.

حاصل ویرایش

در حال حاضر تعداد دانشگاه‌ها و مؤسسات تحصیلات عالی بسیار امیدوارکننده است.

 

سه‌گانه‌های نگارش (۵)

متن اصلی

این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از خود آموزه‌های دینی و دستگاه‌های مفهومی مستنبط از متون دینی می‌توان نسبت به تبیین آن همت گماشت.

نظر ویراستار

۱. اگر از من بپرسید که «شاه‌کلید نگارش خوب چیست؟» می‌گویم «ساده‌نویسی.» وقتی به راحتی می‌توانیم بگوییم «تبیین کرد»، چرا بگوییم «نسبت به تبیین آن همت گماشت»؟ از همین قبیل است این عبارت‌ها که من ساده‌شان می‌کنم.

تحت تعقیب قرار داد / تعقیب کرد

مورد بررسی قرار می‌دهیم / بررسی می‌کنیم

به مصاحبه اقدام گردید / مصاحبه شد

مزاحمت ایجاد می‌کرد / مزاحم بود

حاصل ویرایش (۱)

این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از خود آموزه‌های دینی و دستگاه‌های مفهومی مستنبط از متون دینی می‌توان آن را تبیین کرد.

باز هم نظر ویراستار

خوب، حالا این «می‌توان آن را تبیین کرد» را هم ساده‌تر می‌سازیم. یا به سبک معمول این دوستان بگویم، «در راستای ساده‌سازی آن همت می‌گماریم.» حاصل این می‌شود:

حاصل ویرایش (۲)

این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از خود آموزه‌های دینی و دستگاه‌های مفهومی مستنبط از متون دینی قابل تبیین است.

(این بار سه‌گانۀ ما پنج‌گانه شد.)