دربارهٔ کتاب «نیم قرن مبارزه و سیاست»، گفتگوی سمیه رامش با عبدالحمید محتاط

منتشرشده در سایت روزنامهٔ هشت صبح

ما ملت افغانستان اکنون واقعاً در موقعیتی هستیم که مسیرهای رفته و وقایع گذشته را مرور کنیم، در آن‌ها درنگ کنیم و نقشهٔ راهی برای آینده پیدا کنیم. ما در این نیم قرن بیش از آن که مطالعه کنیم، ارزیابی کنیم و مطابق واقعیت‌های گذشته و حال استراتژی خود را تعیین کنیم، در حال چالش و جدال بوده‌ایم. از همین روی نه توانسته‌ایم دولت‌سازی کنیم، نه توانسته‌ایم ملت‌سازی کنیم.

برای شناخت وضعیت، طبیعتاً باید گذشتهٔ متصل به حال را شناخت و این گذشتهٔ متصل به حال که در اوضاع کنونی ما بسیار تأثیر دارد، دقیقاً از عصر جمهوریت شروع می‌شود یعنی کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲. وقایع قبل از آن دیگر به تاریخ پیوسته و هرچند خالی از سودمندی نیست، دیگر در اوضاع کنونی ما مؤثر نیست.

از کوتای ۲۶ سرطان تحولات سیاسی افغانستان به صورت سریع و شتابناک پیهم رخ داد و در این مدت یازده دولت با یازده زمامدار بر سر کار آمد یعنی در افغانستان در هر پنج سال، یک بار به تعبیری «پادشاه‌گردشی» رخ داد. حالا چرا می‌گویم «پادشاه‌گردشی»؟ چون رئیس‌جمهورهای ما هم بیشتر ماهیت شاهی داشتند، حتی آنان که از طریق صندوق رأی انتخاب شدند.

در این سال‌های اخیر بعضی از قلم‌به‌دستان ما ابتکار عمل را به دست گرفته‌اند و روایت‌هایی از تاریخ شفاهی افغانستان امروز را فراهم کرده‌اند و این بسیار مهم است. شماری از دولتمردان افغانستان در این مدت گنجینه‌ای از اطلاعات مفید و دست اول از وقایع هستند و اگر این اطلاعات به خوبی روایت شود و بیان شود، می‌تواند تاریخ معاصر ما را از گزند تحریف و ابهام رهایی دهد. این قضیه به خصوص از این جهت اهمیت دارد که مرور زمان، گاهی این خاطرات را از ذهن‌ها می‌شوید و گاهی حتی افراد دیگر آمادگی بیان آن‌ها را ندارند یا در این جهان نیستند تا این کار را بکنند.

برای ما حسرتی باقی مانده است از این که بسیاری از کسانی که در تاریخ معاصر ما نقش داشتند، پیش از این که بتوانند چشمدیدهایشان را روایت کنند، از این دنیا رفتند یا از این دنیا برده شدند به صورت ناگهانی. و در این میان اندک کسانی بودند که این بخت به دست آمد که خاطرات و گفتنی‌هایشان بیان شود، از جمله مثلاً جنرال عبدالقادر که خاطرات او به وسیلهٔ جناب پرویز آرزو تدوین شد و یا سلطانعلی کشتمند که کتاب «» حاصل خاطرات اوست.

یکی از شخصیت‌هایی که در این نیم‌قرن در صحنۀ سیاست افغانستان فعال بوده و به خصوص در دهه‌های پنجاه تا هفتاد فعالیت بارزتری داشته است، عبدالحمید محتاط است. البته شاید برای کسانی که فقط رئیس‌جمهورها را می‌شناسند، این نام خیلی آشنا نباشد، ولی وقتی وقایع و تحولات را دقیق‌تر می‌نگریم، همواره حضور این شخص در صحنۀ سیاست و مبارزه در افغانستان محسوس است.

خانم سمیه رامش شاعر، نویسنده و فعال سیاسی امروز افغانستان که از بانوان سختکوش در این حوزه‌هاست، پای صحبت آقای محتاط نشسته و زندگی‌نامهٔ او را از تولد تا زمان تدوین این کتاب یعنی سال جاری روایت کرده است. حاصل آن، کتاب «نیم قرن مبارزه و سیاست» شده است و من بخت این را داشتم که این کتاب را در حین ویراستاری آن بخوانم و حتی بیش از یک بار هم بخوانم به سبب دقتی که باید در این کار رعایت می‌شد. کتاب به وسیلهٔ نشر نبشت منتشر شده است. ۵۲۸ صفحه دارد و با طرح جلدی به وسیلهٔ وحید عباسی همراه شده است.

کتاب ویژگی‌های متعدد دارد که من اینک به صورت خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنم.

زندگی شخصی و سیاسی توأم

تکوین شخصیت سیاسی هر فرد، به محیط تولد، پرورش و تحصیل او بستگی دارد و ما بدون شناختن این‌ها، نمی‌توانیم آبشخورهای فکری و تحولات شخصیتی فرد را دریابیم. این کتاب از تولد عبدالحمید محتاط تا کنون را در بر می‌گیرد و در صفحات بسیاری از آن، زندگی شخصی، محیط خانواده و تولد، محیط زندگی و اطرافیان نویسنده شرح داده شده است. در لابه‌لای این روایت‌ها، به خصوص وقایع دوران نوجوانی و جوانی است که خواننده متوجه خیلی از حقایق تلخ پنهان و آشکار در افغانستان می‌شود که عمدهٔ آن تبعیض‌های قومی و زبانی است.  این تبعیض‌ها و تعصب‌ها البته بعداً در رفتارهای دولتمردان ما آشکارتر می‌شود و درمی‌یابیم که دولتمردان ما هم با این که به ظاهر از نخبگان جامعه بوده‌اند، چگونه این خصوصیات قومی را حفظ کرده‌اند و در رفتارهایشان بازتاب داده‌اند.

دیدگاه‌های نویسنده دربارۀ اوضاع کشور

عبدالحمید محتاط یک افسر نظامی بوده، ولی به زودی وارد سیاست شده و در کنار این‌ها فردی صاحب مطالعه در زمینه‌های مختلف نیز هست. در این کتاب جابه‌جا، دیدگاه‌های او دربارهٔ جامعه، سیاست، فرهنگ، تاریخ و حتی هنر و ادبیات کشور را می‌بینیم و این در واقع یکی از ارزش‌های افزودهٔ این کتاب است.

شناخت بعضی چهره‌ها از نزدیک

در روایت‌های این کتاب اشخاص بسیاری حضور دارند و نویسنده گاه به اجمال و گاه به تفصیل دربارهٔ آنان سخن گفته است. ولی در این میان چند چهره هستند که بیشتر در آن‌ها درنگ شده و خصوصیاتشان بیان شده است. کسانی که عبدالحمید محتاط از نزدیک با آنان کار کرده و آشنا شده است، مثل محمدداوود خان، داکتر نجیب‌الله و احمدشاه مسعود. در این کتاب با شیوهٔ سیاست‌ورزی، خلق‌وخوها دیدگاه‌های این اشخاص بیشتر آشنا می‌شویم و به نظرم هر کسی که بخواهد دربارهٔ این افراد تحقیقی بکند، بی‌نیاز از کتاب حاضر نخواهد بود.

سبک نگارش

این روایت‌ها به صورت شفاهی و در گفتگوهای اسکایپی از آقای محتاط دریافت شده است. در آثاری که به صورت شفاهی تهیه می‌شوند، همیشه این خطر هست که زبان گفتار بر زبان نوشتار غلبه یابد. یا برعکس، گاهی نویسنده ممکن است با تلاش بسیار، متن را به زبان نوشتار برگرداند. در حالت اول متن یک مقدار محاوره‌ای می‌شود و در حالت دوم تصنعی می‌شود. این کتاب از این نظر در حد تعادل است، یعنی زبان آن نه زبان رسمی اداری و مطبوعاتی است و نه زبان محاوره. علت آن می‌تواند وقوف هر دو تن یعنی عبدالحمید محتاط و سمیه رامش بر ادبیات باشد.

تصویرها و نمایه

در انتهای کتاب عکس‌هایی از عبدالحمید محتاط و بعضی دولتمردان افغانستان، همراه با تصویرهایی از بعضی اسناد و دست‌نوشته‌ها منتشر شده است که مطالب کتاب را برای خواننده عینی‌تر می‌سازد. در زیرنویس تصویرها مشخص شده است که هر تصویر، به کدام جای کتاب ارتباط دارد. هم چنین کتاب نمایه‌ای از اشخاص، جای‌ها و تشکل‌ها را در خود دارد که به دسترسی خوب به مطالب کمک می‌کند. افرادی که نقش مهمی در وقایع داشته‌اند، نامشان با قید شماره صفحه در انتهای کتاب فهرست شده است. البته در این فهرست‌ها در مورد کسانی که نقش پررنگ‌تری دارند، تفصیلاتی هم صورت گرفته است به طوری که در مورد محمدداوود خان، نجیب‌الله و احمدشاه مسعود می‌بینیم.