این آهنگ را به مناسبت نیمۀ شعبان پیشکش دوستان میکنم، ولی ضمن سپاس از این هنرمند به خاطر حسن نظر او نسبت به شعر من، باید گلایهمند باشم که در این اثر ضمن این که از نظر حقوقی نسبت به من کوتاهیهایی شده است، خوانندۀ محترم جایهایی از شعر را درست نخوانده است. که من اینک یادآوری میکنم.
۱. ایشان «یا اگر بود شایستۀ ناورد نبود» میخواند که در اصل «یا اگر هم بود، شایستۀ ناورد نبود» است.
۲. ایشان در مصراع «عاقبت صلح حسن، جنگ حسینی دارد» کلمۀ «حسینی» را با «ی» نسبت میخواند، در حالی که «ی» نکره است، مثل مصراع اول.
۳. «از خم محوترین کوچه پدیدار شد و / و به خال لبت ای دوست گرفتار شد و» که یک غلط بارز است. درست آن «از خم محوترین کوچه پدیدار شده / و به خال لبت ای دوست گرفتار شده» است.
۴. «و هم او گفت، چنین گفت، کسی میآید» که در اصل «و کسی گفت، چنین گفت، کسی میآید» است. بگذارید که من این سه مصراع را به هم وصل کنم تا عیب کار معلوم شود: «از خم محوترین کوچه پدیدار شد و، و به خال لبت ای دوست گرفتار شد و، و هم او گف، چنین گفت، کسی میآید.»
۵. «ما نمکخوردۀ اوییم، بیا برگردیم» که در اصل «و نمکخوردۀ اوییم، بیا برگردیم» است.
۶. در «سفر دشت غریبی است نفس تازه کنیم» ایشان برعکس، «غریبی» را با یای نکره خوانده است، در حالی که اینجا «ی» مصدری است، مثل «صلیبی» مصراع بعد.
(گفتنی است که در نگارش اولیۀ این یادداشت، من از اجازه گرفتن برای اجرای این اثر اظهار بیاطلاعی کرده بودم. ولی آقای صفایی تهیهکنندۀ اثر یادآوری کردند که حدود دو سال پیش در این مورد با من مکاتبه کرده بودند و از خاطر من رفته بوده است. ولی به هر حال به خاطر تصرفهایی که در شعر اتفاق افتاده است، عذرخواهی کردند. به همین دلیل من هم این یادداشت را اصلاح کردم.)