• خانه
  • خانواده
    • زینب بیات
    • ساره کاظمی
    • مریم کاظمی
    • نرگس کاظمی
  • کتاب ها
    • پیاده آمده بودم
    • روزنه
    • شعر پارسی
    • همزبانی و بی زبانی
    • قصه سنگ و خشت
    • کفران
    • این قند پارسی
    • ده شاعر انقلاب
    • رصد صبح
    • گزیده غزلیات بیدل
  • شعرها
  • نقدها
  • مقالات ادبی
  • فرهنگی و اجتماعی
  • مطالب گوناگون
  • زبان و مفاخر فارسی
  • نگارش
  • بیدل
  • درباره ما
نتیجه یی پیدا نشد
مشاهده نتایج
  • خانه
  • خانواده
    • زینب بیات
    • ساره کاظمی
    • مریم کاظمی
    • نرگس کاظمی
  • کتاب ها
    • پیاده آمده بودم
    • روزنه
    • شعر پارسی
    • همزبانی و بی زبانی
    • قصه سنگ و خشت
    • کفران
    • این قند پارسی
    • ده شاعر انقلاب
    • رصد صبح
    • گزیده غزلیات بیدل
  • شعرها
  • نقدها
  • مقالات ادبی
  • فرهنگی و اجتماعی
  • مطالب گوناگون
  • زبان و مفاخر فارسی
  • نگارش
  • بیدل
  • درباره ما
  • خانه
  • خانواده
    • زینب بیات
    • ساره کاظمی
    • مریم کاظمی
    • نرگس کاظمی
  • کتاب ها
    • پیاده آمده بودم
    • روزنه
    • شعر پارسی
    • همزبانی و بی زبانی
    • قصه سنگ و خشت
    • کفران
    • این قند پارسی
    • ده شاعر انقلاب
    • رصد صبح
    • گزیده غزلیات بیدل
  • شعرها
  • نقدها
  • مقالات ادبی
  • فرهنگی و اجتماعی
  • مطالب گوناگون
  • زبان و مفاخر فارسی
  • نگارش
  • بیدل
  • درباره ما
نتیجه یی پیدا نشد
مشاهده نتایج
وبسایت رسمی محمدکاظم کاظمی
نتیجه یی پیدا نشد
مشاهده نتایج
خانه زبان و مفاخر فارسی
آب در هاون

آب در هاون

مرداد ۲, ۱۳۹۵
در زبان و مفاخر فارسی
0

در حاشیۀ تصمیم‌های اخیر دولت افغانستان برای پاکسازی زبان

 

سخن اول

پیش از همه چیز یک نکته را روشن کنم که اگر من در بعضی جای‌ها از این نوشته کلمۀ «فارسی» را به عنوان نام زبان ما به کار می‌برم، این از سر عمد و آگاهی است. این همان نامی است که مولانای بزرگ این زبان را بدان نام می‌خواند، آنجا که می‌گفت

ناله‌ای کن عاشقانه، درد محرومی بگو

پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو

و همان نامی که ناصرخسرو به این زبان داده است آنجا که در سفرنامۀ خویش گفته است «و در تبریز، قطران‌نام شاعری را دیدم. شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست» و همان نامی که سنایی به این زبان داده است، آنجا که می‌گوید

اندراین یک فن که داری، وان طریق پارسی است

دست دست توست، کس را نیست با تو داوری

و نه تنها بزرگان کهن، که سخنوران و پژوهشگران متأخر و معاصر افغانستان هم تا پنجاه سال پیش، این زبان را فارسی نامیده‌اند همچون محمدحیدر ژوبل، محمود طرزی، میر غلام‌محمد غبار، عبدالله افغانی‌نویس، عبدالهادی داوی، استاد بیتاب، استاد خلیلی. مدارک و شواهد این بحث را من در کتاب‌های «همزبانی و بی‌زبانی» و «این قند پارسی» آورده‌ام و اینجا تکرار نمی‌کنم. در ادامۀ بحث خواهم گفت که من چرا بر یگانگی فارسی و دری تأکید دارم.

 

من از طرز خرامت می‌شناسم

دولتمردان ما در این اواخر از پاکسازی زبان‌های دری و پشتو از زبان‌ها و لهجه‌های بیگانه سخن گفته‌اند و عزم‌شان را برای پیشگیری از کاربرد زبان‌های دیگر در رسانه‌ها بیان کرده‌اند. این خبر به ظاهر خبر خوبی است و از یک تغییر برای ما می‌گوید. هر آن کسی که وضعیت نابسامان زبان‌های رسمی کشور و وفور بی‌رویۀ واژگان انگلیسی، عربی، روسی و دیگر زبان‌ها را در آنها دیده باشد، از پالایش زبان‌های رسمی ما خوشحال خواهدشد و بدین قضیه امیدوار.

ولی متأسفانه ابهام و جهت‌گیری خاصی که در این تصمیم نهفته است، چندان اجازۀ دوام این خوش‌بینی را به ما نمی‌دهد، چون وقتی این خبر را در کنار سابقۀ نامهربانی‌های دولت ما در قبال زبان فارسی می‌گذاریم، می‌بینیم که ظاهراً ماجرا چیز دیگری است. قضیه در واقع مثل این است که دولت اعلام کند که تصمیم دارد کارمندان فاسد و رشوت‌خوار را از یک اداره برکنار کند. این به ظاهر خبر خوبی است، ولی اگر ببینیم که در عمل کارمندان پاک و درستکار از کار برکنار شدند و به جایشان یک عده رشوت‌خوار دیگر وارد شدند، چه باید کرد؟

حقیقت این است که عملکرد نهادهای مسئول در کشور ما تا کنون روشن کرده است که آن‌ها بیشترین موانع را در راه کاربرد واژگان اصیل و خالص فارسی دری ایجاد کرده‌اند و حتی گاه واژگان بیگانه را بر این واژگان ترجیح داده‌اند. آن‌ها کلمۀ کهن و اصیل «نگارستان» را برداشتند و کلمۀ بیگانۀ «گالری» را به جایش گذاشتند. کارمندان بعضی رسانه‌ها به خاطر کاربرد واژگان دری «دانشجو» و «دانشگاه» توبیخ و جریمه شدند. بعضی از دولتمردان ما بارها کسانی را که از واژگان اصیل زبان خود ما استفاده کرده‌اند، عوامل تهاجم فرهنگی بیگانگان دانسته‌اند. ما در این سال‌ها ندیده‌ایم که در کشور ما کسی به خاطر کاربرد بیجای کلمات انگلیسی، روسی، اردو و عربی مؤاخذه شود. حتی در همین مرحلۀ اخیر نیز معاون محترم وزارت اطلاعات و فرهنگ از کلماتی احساس نگرانی کرده است که در دیگر کشورهای فارسی‌زبان کاربرد دارند، چنان که گفته است: «اگر ما از واژه‎هایی استفاده کنیم که در کشورهای فارسی‎زبان مفهوم است ولی برای مردم افغانستان مفهوم نیست، درست نیست.»

با توجه به این که در سخنان مسئولان امر در این مورد، هیچ اشاره‌ای به زبان‌های بیگانه‌ای مثل انگلیسی، روسی، اردو و امثال اینها نشده است و فقط به صورت ضمنی به زبان فارسی خارج از افغانستان اشاره شده است، می‌توان به این نتیجۀ محتوم رسید که در این مرحله نیز این تصمیم دولت کشور ما نه برای پیشگیری از کلمات انگیسی، عربی، اردو و امثال اینها، بلکه برای پیشگیری از آن دسته واژگانی است که برای بهسازی و پاکسازی زبان فارسی از سوی جامعۀ فارسی‌زبان گیتی ساخته شده است. ولی در عمل برای این که این برنامه حساسیت کمتری در میان مردم ایجاد کند، آن را در پوشش پاکسازی زبان از واژگان بیگانه مطرح کرده‌اند. به نظر من در اینجا می‌باید به این دولتمردان گفت که

به هر رنگی که خواهی جامه می‌پوش

من از طرز خرامت می‌شناسم

 

چرا از دانشجو و دانشگاه می‌ترسند؟

پرسشی که اکنون خودنمایی می‌کند این است که به راستی چرا بعضی دولتمردان ما از کاربرد ده‌ها و بلکه صدها واژۀ نامأنوس انگلیسی که در این سال‌ها به صورت بی‌رویه وارد زبان مردم افغانستان شده است هیچ هراسی و نگرانی‌ای ندارند. چرا با انگلیسی و اردو و عربی هیچ بیگانگی حس نمی‌کنند، ولی از فارسی هراس دارند.

اولین قضیه این است که آنان «فارسی» را در کل بیگانه می‌شمارند و می‌کوشند که بر این فرض نادرست همچنان پافشاری کنند که «فارسی» یک زبان است و «دری» زبانی دیگر. پس کسی که دری‌زبان است، نباید واژگان فارسی را به کار برد.

من در دو کتاب «همزبانی و بی‌زبانی» و «این قند پارسی» در مورد این پندار غلط و زیان‌ها و خطرات آن برای زبان فارسی کشور ما به تفصیل سخن گفته‌ام. در آنجا نشان داده‌ام که هیچ تفاوتی میان «فارسی» و «دری» نیست و نه تنها همه پیشینیان ما این دو کلمه را معادل همدیگر می‌دانسته‌اند، بلکه تا همین پنجاه سال پیش، این زبان در افغانستان هم فارسی خوانده می‌شده است و از آن زمان بود که دولت افغانستان این نام «فارسی» را برانداخت و کوشید که وانمود کند که نام زبان مردم افغانستان صرفاً «دری» است.

این کار برای مخالفان و معاندان زبان فارسی دری چه سودی داشت؟ اولین فایده‌اش تضعیف این زبان بود. اکنون در همه جای دنیا، «فارسی» زبان دوم تمدن اسلامی دانسته می‌شود. بسیاری از مفاخر جهانی ادبیات، فارسی‌زبان دانسته می‌شوند و یک فارسی‌زبان وقتی بداند که زبان مادری او هم اکنون دارای بیش از صد میلیون نفر گوینده است و در چند کشور دنیا رایج است، مسلماً نسبت به این زبان احساس تعلق و تعهد بیشتری می‌کند. ولی وقتی این شخص زبان خود را فقط دری و با حدود پانزده تا بیست میلیون گوینده و آن هم در یک کشور بداند، دیگر آن هویت زبانی بزرگ را حس نمی‌کند، بلکه خود را اقلیتی می‌پندارد که حتی نمی‌تواند از ذخایری که پیشنیان او استفاده کرده‌اند هم بهره بگیرد. او تبدیل می‌شود به یک آدم بدبخت و مفلوک که حق دارد در منطقۀ «گذرگاه» کابل زندگی کند و هر روز از «درگاه» خانه‌اش بیرون بیاید و «ایستادگاه» منتظر ملی بس شود، ولی حق نداشته باشد همین پسوند «گاه» را به کلمۀ «دانش» وصل کند، در حالی که سال‌ها پیش در همین کشور، شخصی با نام ناصرخسرو بلخی گفته بود «درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را» و شاعری دیگر با نام واصل کابلی گفته بود: «هر ناوک چشم تو را آماجگاهی در جگر / هر ناوک چشم تو را راهی نمایان در بغل».

بله، این فارسی‌زبان مفلوک ناچار است از بازار «بوره» بخرد؛ در «لیسه» درس بخواند؛ در ماه «عقرب» و «قوس» «امتحان» بدهد؛ در در ماه‌های «جدی» و «دلو» رخصت باشد؛ وقتی لیسه را تمام کرد به «عسکری» برود. بعداً «پاسپورت» بگیرد و حق نداشته باشد کلماتی غیر از اینها را به کار بگیرد، ولی در همین سرزمین و در حدود هشتاد سال پیش، شاعری به نام «قاری عبدالله» گفته بود:

حدیث دلکش قاری چگونه شیرین است

چو نیشکر قلمش گر «شکر» به کام نداشت

قاری عبدالله را چه می‌‌کنید؟ تیمورشاه درانی، دومین پادشاه پشتون کشور، فرزند احمدشاه بابا هم گفته است:

آن «شکر لب» به «شکرخنده» و حرف و سخنش

دل ز من برد و نهان کرد به چاه ذقنش

شاعری دیگر به نام سنایی غزنوی در همین سرزمین سروده بود:

عقل اگر خواهی که ناگه در عقیله‌ت نفکند

گوش گیرش، در «دبیرستان» الرحمان درآر

شاعری دیگر به نام منجیک ترمذی در همین منطقه چنین می‌گفت:

ای خواجه! مر مرا به هجا قصد تو نبود

جز طبع خوش را به تو بر، کردم «آزمون»

و باز همان سنایی غزنوی می‌فرمود

هم ز چشمت، وز دلت، کز چشم و دل

اندر «آبان» و در «آذر» مانده‌ام

شاعری به نام ناصرخسرو بلخی می‌سرود

دیر بماندم در این سرای کهن من

تا کهنم کرد صحبت «دی» و «بهمن»

و شاعری دیگر به نام خلیل‌الله خلیلی، مشاور پادشاه مملکت حدود پنجاه سال پیش گفته بود

حلقه بسته به دور وی «سرباز»

دست بر تیغ و گوش بر آواز

و شهیدِ بلخی، شاعری از خاک پاک بلخ، حدود هزار سال پیش سروده بود:

همه دیانت و دین ورز و نیک‌رایی کن

که سوی خلد برین باشدت «گذرنامه»

هیچ‌کس این شاعران را به خاطر کاربرد کلمات «شکر»، «دبیرستان»، «آزمون»، «آبان»، «آذر»، «دی»، «بهمن»، «سرباز» و «گذرنامه» مؤاخذه نکرد و آنان با سربلندی تمام این دومین زبان تمدن اسلامی را به اوج شکوفایی رساندند. در مقابل، آن کسی که مؤاخذه شد، خبرنگاری بود که چند سال پیش در بلخ، کلمات «دانشگاه» و «دانشجو» را به کار برده بود.

در واقع یکی از اهداف جدادانستن فارسی و دری از همدیگر، همین است که دری را به شکل جزیره‌ای متروک دربیاورند که کم کم در دریای کلمات انگلیسی، عربی، اردو و بعضی زبان‌های دیگر منطقه غرق ‌شود و به او حتی اجازۀ نجات این زبان را ندهند. گویندگان این زبان، آن را یک زبان کم‌کاربرد ببینند که حتی در برنامه‌های کامپیوتری هم در میان صدها زبان که در فهرست زبان‌های دنیا وجود دارد، چیزی به نام «دری» نیست.

 

چند پیشنهاد

با توجه به آنچه گفته شد، ما می‌توانیم از مسئولان امر این درخواست‌ها را داشته باشیم.

۱. اگر همچنان معتقدید که زبان مردم افغانستان «دری» است و این با «فارسی» فرق دارد، زحمت بکشید و یک جمله، فقط یک جملۀ معنی‌دار بیاورید که صرفاً «دری» باشد و در آن هیچ کلمۀ «فارسی» استفاده نشده باشد. هم‌چنین زحمت بکشید و فقط یک شاعر و نویسنده در میان مفاخر ادب این مملکت نشان دهید که آثارش «دری» باشد و «فارسی» نباشد.

۲. اگر بر این دو گانگی زبان‌ها بسیار پافشاری دارید، بحثی نیست. ما هم می‌گوییم «دری» یک زبان مستقل است. حالا ما دری‌زبانان چهار کلمه به کار می‌بریم که هیچ‌یک دری نیستند: «لیسه»، «فاکولته»، «پوهنتون»، «محصل». شما زحمت بکشید و با استفاده از امکانات و ذخایر زبان دری، برای این چهار واژه، چهار معادل پیدا کنید تا ما آنها را به کار بریم. می‌فرمایید که «دبیرستان»، «دانشکده»، «دانشگاه» و «دانشجو» فارسی‌اند و ایرانی‌اند و بیگانه‌اند. بسیار خوب، حرفی نیست. شما معادل‌های دری برای این کلمات پیدا کنید و مردم را به استفاده از آن‌ها مکلف کنید. فقط لطفاً زحمت بکشید و کلماتی پیدا کنید که از واژگان و پسوندهای «دانش»، «ستان»، «گاه» و «جو» در آنها استفاده نشده باشد.

۳. حالا که این زحمت‌ها را می‌کشید، لطفاً یک کار دیگر هم بکنید که ما به کلی از شرّ زبان «فارسی» راحت شویم. یک لغتنامۀ «دری» تهیه کنید تا هر دری‌زبان، بداند که کدام واژگان را در گفتار و نوشتار خود به کار برد تا ما بتوانیم از لغتنامه‌های «دهخدا»، «معین»، «عمید» و دیگر منابع فارسی‌زبانان ایرانیِ بیگانه هم بی‌نیاز شویم. البته زحمتی بکشید و فقط لغات «دری» را در این لغتنامه بگنجانید. بعد که این کار را کردید، لطفاً همان جمله‌ای را که در پیشنهاد اول مطرح کردم، با استفاده از واژگان همین لغت‌نامه بنویسید. جملات بعدی دیگر با ما. زیاد زحمت نمی‌دهیم.

۴. بعد از این که کارهای سه‌گانۀ فوق را انجام دادید، لطفاً مقداری آب تهیه کنید، در هاون بریزید و بکوبید.

 

این مطلب در اسفند ۹۱ در روزنامۀ انصاف در کابل چاپ شد
Tags: دریزبان فارسیفارسی افغانستان

Related Posts

سه یادداشت دربارۀ قیصر امین‌پور

سه یادداشت دربارۀ قیصر امین‌پور

آبان ۸, ۱۳۹۶
رشته‌ای محکم برای همدلی‌

رشته‌ای محکم برای همدلی‌

تیر ۲۳, ۱۳۹۶
پالایش زبان فارسی در افغانستان امروز

پالایش زبان فارسی در افغانستان امروز

تیر ۱۸, ۱۳۹۶
نگاهی به کتاب «لهجۀ بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا»

نگاهی به کتاب «لهجۀ بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا»

شهریور ۱۰, ۱۳۹۵
نگاهی به «فارسی ناشنیده»، فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات فارسی افغانستان

نگاهی به «فارسی ناشنیده»، فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات فارسی افغانستان

مرداد ۲۳, ۱۳۹۵
به یغما بردن یا اشتراک مفاخر؟

به یغما بردن یا اشتراک مفاخر؟

تیر ۱۳, ۱۳۹۵
فارسی را به فارسی ترجمه نکنیم

فارسی را به فارسی ترجمه نکنیم

اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۵
نتیجه یی پیدا نشد
مشاهده نتایج

مقالات ادبی

پیشگفتار کتاب «بی چشمداشت» موسی عصمتی
مقالات ادبی

پیشگفتار کتاب «بی چشمداشت» موسی عصمتی

مهر ۲۳, ۱۳۹۸
0

این پیشگفتار برای مجموعه شعر «بی چشمداشت» موسی عصمتی شاعر خراسانی نوشته شد. کتاب به وسیلۀ انتشارات شهرستان ادب چاپ...

بیشتر بخوانید
بدایع صوری در شعر مولانا

بدایع صوری در شعر مولانا

مهر ۱۱, ۱۳۹۸
درنگی در شعر حوزویان مهاجر

درنگی در شعر حوزویان مهاجر

تیر ۱۳, ۱۳۹۸
چند شیرین‌کاری زبانی در شعر اخوان ثالث

«زمستان» اخوان ثالث، گنجینه‌ای از بدایع

خرداد ۳۱, ۱۳۹۸

فهم عوام و پسند خواص در شعر

خرداد ۲۵, ۱۳۹۸

مطالب اخیر

تایپ و آماده‌سازی متن در ورد / ۵

آذر ۹, ۱۳۹۹

تایپ و آماده‌سازی متن در ورد / ۴

آذر ۹, ۱۳۹۹
ماکرو در ورد

ماکرو در ورد

آبان ۱۲, ۱۳۹۹
صفحه‌آرایی کتاب در این‌دیزاین /۲۶ ، جستجو و جایگزینی پیشرفته

صفحه‌آرایی کتاب در این‌دیزاین /۲۶ ، جستجو و جایگزینی پیشرفته

شهریور ۲۹, ۱۳۹۹
درج سرصفحه در ورد

درج سرصفحه در ورد

شهریور ۱۲, ۱۳۹۹

دسته‌ها

  • آموزش صفحه‌آرایی با این‌دیزاین
  • اموزش ورد
  • بیدل
  • تصویر – اشخاص
  • تصویر – افغانستان
  • دسته‌بندی نشده
  • زبان و مفاخر فارسی
  • زینب بیات
  • ساره کاظمی
  • شعرها
  • فرهنگی و اجتماعی
  • گوناگون
  • محمدحسین سرآهنگ
  • مطالب گوناگون
  • مقالات ادبی
  • موسیقی – دیگران
  • نقدها
  • نگارش

    نام شما (الزامی)

    ایمیل شما (الزامی)

    موضوع

    پیام شما

    پشتیبانی – تلگرام: @mimkach

    © ۱۳۹۴-۱۳۹۹کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت نزد وبسایت رسمی محمدکاظم کاظمی محفوظ می باشد.

    نتیجه یی پیدا نشد
    مشاهده نتایج
    • خانه
    • خانواده
      • زینب بیات
      • ساره کاظمی
      • مریم کاظمی
      • نرگس کاظمی
    • کتاب ها
      • پیاده آمده بودم
      • روزنه
      • شعر پارسی
      • همزبانی و بی زبانی
      • قصه سنگ و خشت
      • کفران
      • این قند پارسی
      • ده شاعر انقلاب
      • رصد صبح
      • گزیده غزلیات بیدل
    • شعرها
    • نقدها
    • مقالات ادبی
    • فرهنگی و اجتماعی
    • مطالب گوناگون
    • زبان و مفاخر فارسی
    • نگارش
    • بیدل
    • درباره ما

    © 2020 کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت نزد وبسایت رسمی محمدکاظم کاظمی محفوظ می باشد.

    Welcome Back!

    Login to your account below

    Forgotten Password?

    Create New Account!

    Fill the forms bellow to register

    All fields are required. Log In

    Retrieve your password

    Please enter your username or email address to reset your password.

    Log In