این از غزل‌های زیبای بیدل است و استاد سرآهنگ آن را به صورت‌های گوناگون خوانده است که من پنج اجرا از آن را دارم. در بعضی از این اجراها، بعد از بیت‌های اصلی غزل، دو بیت هم از شعری دیگر و شاعری دیگر خوانده می‌شود که برای من ناشناس است.

 

نسخۀ منادی

مدت: ۱۱:۳۴ دقیقه. کامل.

این یک اجرای بسیار زیبا از این شعر است، همراه با راگ‌خوانی‌هایی در خلال آهنگ. از آن آهنگ‌هایی است که می‌شود حس کرد استاد کاملاً سرحال بوده و با دل و دماغ کافی آن را خوانده است. تکرارها، آلاب‌ها، راگ‌خوانی‌ها همه زیباست و باب طبع کسانی که سبک خاص استاد سرآهنگ را می‌پسندند.

گفتنی است که در این اجرا استاد از غزل بیدل فقط یک بیت می‌خواند و دو بیت دیگر با همین قافیه و ردیفی متفاوت، از شاعری دیگر است که من متأسفانه نشناختم.

به باغی که چون صبح خندیده بودم‌

ز هر برگ گل دامنی چیده بودم‌

(در وسط مصراع اول، کلمۀ «چپتال» را می‌گوید که یکی از تال‌های نواختن طبله است.)

مرا این منادی است در شهر خوبان‌

که گم کرده‌ام دل‌، کسی دیده باشد(۱)

مرا تا محرم آن راز کردند

به گوش من ز غیب آواز کردند

نفس در قالب آدم نمی‌رفت‌

درون سینۀ او ساز کردند

مدارید بیدار بخت بدم را

گذارید که این فتنه خوابیده باشد

پایم به پیش از سر این کو نمی‌رود

یاران خبر دهید که این جلوه‌گاه کیست‌

(از اینجا، یک قطعه راگ شروع می‌شود.)
۱. این بیت و بیت «مدارید بیدار بخت بدم را…» از این غزل بیدل نیست و از شاعری دیگر است.

 

نسخۀ‌ فضل حق

مدت: ۱۷:۲۰ دقیقه. کامل.

این آهنگ در یکی از برنامه‌های «د آهنگونو محفل» رادیو کابل با گردانندگی عبدالوهاب مددی خوانده شده است. صحبت‌های ابتدایی و پایانی برنامه هم موجود است که در آن، استاد یکی دو بیت غزل را شرح می‌کند. آهنگ به صورت مرکب‌خوانی در سه راگ (دستگاه) اجرا شده است و استاد در صحبت‌های ابتدایی در این مورد توضیح می‌دهد.

به باغی که چون صبح خندیده بودم‌

ز هر برگ گل دامنی چیده بودم‌

اگر سبزه رستم‌، وگر گل دمیدم‌

به مژگان نازت که خوابیده بودم‌

فضل حق وافی است بیدل‌، از فنا غمگین مباش‌

عمر باطل بود، اگر بسیار و گر اندک گذشت‌ (بیدل)

مکن طول امل در خانه‌سازی‌، عرض من بشنو

که این را قصر می‌نامند، باید مختصر باشد

هان از تو می‌باختم با تو عشقی‌

تو فهمیده بودی‌، نفهمیده بودم‌

برق و شرار محمل فرصت نمی‌کشد

عمری نداشتم که بگویم چه‌سان گذشت‌ (بیدل)

ادب نیست در راه او پانهادن‌

اگر سر نمی‌بود، لغزیده بودم‌

بی‌ادب از خاک صحرای محبت نگذرید

کلبۀ ویران مجنون آخر از لیلا پر است‌ (بیدل)

برای نثارش ـ ز شرمندگیها ـ

اگر جان نمی‌داشتم‌، مُرده‌بودم‌(۱)

۱. این بیت از این غزل نیست و از شاعری دیگر است.

 

نسخۀ فسون

به باغی که چون صبح خندیده بودم‌

ز هر برگ گل دامنی چیده بودم‌

بر فسونهای امل مغرور جمعیت مباش‌

عمر معشوق است‌، پیمان وفا خواهد شکست‌ (بیدل)

به زاهد نگفتم ز درد محبّت‌

که نشنیده بود، آنچه من دیده بودم‌

زاهدا! لاف محبّت می‌زنی‌، هشیار باش‌

زخم شمشیر است‌، این خمیازۀ محراب نیست‌ (بیدل)

ز حرف زهد به میخانه دم‌مزن زاهد! (۱)

که تار سبحه در این بزم خارج‌آهنگ است‌ (بیدل)

زاهد خجل از مجلس رندان بدر آمد

در خانۀ این مسخره دختر شده باشد (بیدل)

ادب نیست در راه او پانهادن‌

اگر سر نمی‌بود، لغزیده بودم‌

ای کم از زن‌! فکر مرکب در طریق کعبه چیست‌؟

کاین بیابان را به پهلو رابعه(۱) غلتیده رفت‌

(در وسط دو مصراع عبارت «چه خوب بیت است صاحب» گفته می‌شود.)

طواف کعبه تو را ـ حاجیا! ـ میسّر شد

خدا زیارت اهل دلی نصیب کند

برای نثارش ـ ز شرمندگی‌ها ـ

اگر جان نمی‌داشتم‌، مُرده بودم‌(۳)

جناغی شکستم به دلبر نهانی‌

اگر دل نمی‌باختم‌، برده بودم‌

به نرد عشق‌، تو را هیچ‌کس نبرده ز من‌

حریف گر تو شوی‌، من به شوق می‌بازم‌

ای خواجه که شطرنج امل می‌بازی‌

از خیز هوس به هر طرف می‌تازی

هشدار که پیاده‌ای اجل می‌گردد

تا مات شوی‌، ولی به بازی بازی‌ (۴)

۱. در اصل دیوان به جای «زاهد»، «بیدل» است.
۲. رابعه عدویه، عارف معروف.
۳. این بیت و بیت بعد که قافیه‌اش نیز فرق دارد، از غزلی دیگر و شاعری دیگر است.
۴. این رباعی ممکن است درست پیاده نشده باشد. از دوستانی که صورت دقیق را تشخیص می‌دهند، یاری می‌خواهم. این مسلم است که «که» مصراع سوم زاید است.

 

نسخۀ جرئت

مدت: ۸:۵۵ دقیقه. کامل. کیفیت ضبط: ضعیف

این یک اجرای خانگی است که با کیفیت ضبط ضعیفی به دست ما رسیده است. ملودی آن همان ملودی «نسخۀ فسون» است.

به باغی که چون صبح خندیده بودم‌

ز هر برگ گل دامنی چیده بودم‌

نهان از تو می‌باختم با تو عشقی

تو فهمیده بودی، نفهمیده بودم

برای نثارش ـ ز شرمندگی‌ها ـ

اگر جان نمی‌داشتم‌، مُرده بودم‌(۱)

ادب نیست در راه او پا نهادن

به وصل از ناتوانی رنج هجران می‌کشم بیدل

ندارم آن قدر جرئت که چشمی وا کنم سویش (بیدل)

(بعد از این آهنگ بلافاصله راگ Matoja (نوای قمری) شروع می‌شود.)
۱. این بیت که قافیه‌اش نیز فرق دارد، از غزلی دیگر و شاعری دیگر است.

 

نسخۀ نرد

این هم یک اجرای خانگی است، با کیفیت صدا و موسیقی پایین. ولی صحبت‌ها و شرح‌های گاه به گاه آن خالی از لطف نیست، از جمله حکایت خواجه غلتان هروی که البته بسیار با زحمت شنیده می‌شود.

به باغی که چون صبح خندیده بودم‌

ز هر برگ گل دامنی چیده بودم

نهان از تو می‌باختم با تو عشقی

‌تو فهمیده بودی، نفهمیده بودم

ادب نیست در راه او پا نهادن

اگر سر نمی‌بود لغزیده بودم

(در اینجا ضمن شرح این بیت به داستان خواجه غلتان اشاره می‌کند که وقتی به شهر هرات آمد و سراسر شهر را آرامگاه اولیا یافت، این را خلاف ادب دید که بر این شهر پای بگذارد و به صورت غلتان وارد شهر شد. آرامگاه خواجه غلتان در هرات معروف است.)

جناغی شکستم به دلبر نهانی

اگر دل نمی‌باختم، مرده بودم

نهان از تو می‌باختم با تو عشقی

تو فهمیده بودی، نفهمیده بودم

در اینجا از راگِ بَیْرَوی خارج می‌شود و بخشی از آهنگ را در یک دستگاه موسیقی عربی اجرا می‌کند و در آن ضمن، به تناسب دستگاه یک اعوذبالله و یک بسم‌الله هم می‌خواند.

به نرد عشق تو را هیچ‌کس نبرده ز من

حریف گر تو شوی، من به شوق می‌بازم

چناغی شکستیم ما و تو دوش(۱)

از بهر دو بوسۀ بناگوش

من دل به تو دادم و تو غافل

یاد است مرا، تو را فراموش

۱. وزن این مصراع با سه مصراع بعدی این پاره شعر سازگار نیست. شاید اصل آن چیزی دیگر بوده است. شعر را در جایی نیافتم.

 

داونلود قطعات

داونلود نسخۀ منادی

داونلود صحبت‌های اول و آخر نسخۀ فضل حق

داونلود نسخۀ فضل حق

داونلود نسخۀ فسون

داونلود نسخۀ جرئت

داونلود نسخۀ نرد