گاهی کلمات و یا ترکیبها و تعبیرها، حامل معنایی هستند که دریافت بهتر از آنها را سهل می‌سازد. این کلمات و ترکیب‌ها وقتی بهتر کارآمد و مؤثرند که آن معنی شفاف باشد و برای همگان قابل دریافت‌. مثلاً ما می‌گوییم «سنگ‌نوشته‌» و خود این ترکیب‌، معنی‌اش را یادآور می‌شود. یعنی نوشته‌ای که بر روی سنگ حک شده است‌. اگر به مرور زمان مردم معنی «سنگ‌» و «نوشته‌» را درنیابند، از این ترکیب آن حسی را نخواهند داشت که اکنون دارند. این چیزی است که در مورد بسیاری از ترکیب‌ها و تعبیرهای عربی رخ داده است‌. یکی از اینها «دنیا و مافیها» است‌.

به راستی چند درصد از فارسی‌زبانان امروز وقتی این تعبیر را در جایی می‌بینند، دریافت درستی از معنایش دارند؟ شاید بسیاری گمان می‌کنند که «مافیها» خودش یک کلمه‌ی مستقل است‌. مثلاً به معنی «تعلقات دنیایی‌» یا «نیازهای مادی‌». شاید بسیاری گمان می‌برند که «مافیها» جمع «مافی‌» است و این مافی خودش چیست‌؟ دیگر مجهول است‌.

ولی حقیقت این نیست‌. «مافیها» حاصل جمع سه کلمه‌ی عربی است‌، یعنی «ما» (= هر آنچه‌)، «فی‌» (= در) و «ها» (= آن‌). پس معنی «ما فیها» می‌شود «هر چه در آن است‌».

حالا چرا نمی‌گوییم «دنیا و هر چه در آن است‌» یا «جهان و هر چه در آن است‌» و می‌نویسیم «دنیا و مافیها»؟ چون عادت کرده‌ایم به این که مثلاً «ادبی‌تر» بنویسیم‌. حالا این «ادبی‌تر» چقدر ملموس و شفاف است‌؟ چقدر عینی است و چقدر حس به آدم می‌دهد، مهم نیست‌.

باز جالب این است که به همان دلیل که معنی ترکیب برای بسیاری از ما روشن نیست‌، آن را گاهی غلط به کار می‌بریم‌، چنان که دوستی نوشته بود: «هر وقت دلم از مافیهای دنیا می‌گرفت‌.» شاید به این تصور که «مافیها» یعنی «تعلقات‌» و «دل‌مشغولی‌ها».

به همین دلیل است که من از ترکیبهایی مثل «ثمن بخس‌»، «ید طولی‌» و «غث و سمین‌» خوشم نمی‌آید. نه فقط به این دلیل که عربی‌اند، بلکه به این دلیل که شفاف و روشن نیستند. دریافتی که ما از معنی‌شان داریم‌، یک دریافت مستقیم نیست که از روی معنی اجزای ترکیب ایجاد شده باشد. یک دریافت غیرمستقیم و لغت‌نامه‌ای است‌. در حالی که ما برای معادلهای اینها یعنی «بهای اندک‌»، «دست بلند» و «کم و زیاد» هیچ نیازی به لغت‌نامه نداریم‌.

یادآوری‌: «غث و سمین‌» در واقع به معنی «لاغر و فربه‌» است‌، ولی در مقام کاربرد، همان معنی «کم و زیاد» یا «فراز و فرود» رایج را دارد.