قطار ۳۶۵

شعری جدید از محمدکاظم کاظمی:
سیصد و شصت و پنج روز غریب با قطاری از این مسیر گذشت…

شطرنج‌

این پیاده می‌شود، آن وزیر می‌شود ٫ صفحه چیده می‌شود، دار و گیر می‌شود

هفتاد و دو تیغ‌

تن به صحرای عطش سوخته‌، سر بر نیزه‌ / بر نمی‌گردیم زین دشت‌، مگر بر نیزه‌…