دو رودخانۀ جاری

ما در این نوشته برآنیم که وجوه و جوانب مختلف تأثیر شعر انقلاب اسلامی ایران بر شعر امروز افغانستان را نشان دهیم. البته قبل از نشان دادن این وجوه، اصل خود این تأثیر را می‌باید اثبات کرد، ولی به نظر می‌رسد که موضوع برای کسانی که با شعر امروز افغانستان آشنایند، چندان پوشیده نیست. مسلماً در حین بحث نیز شواهدی به میان می‌آید که این تأثیر را تأیید خواهد کرد.

چند شیرین‌کاری زبانی در شعر اخوان ثالث

آنچه من در اینجا می‌خواهم بر آن تمرکز کنم و البته فهرست‌وار نمونه‌هایی طرح کنم، بعضی شیرین‌کاری‌های زبانی است که در در مسیر طنز تلخ شعر اخوان خوش افتاده و حلاوتی و ظرافتی در کلام ایجاد کرده است. بعضی از این هنرمندی‌ها در شعر شاعران پس از اخوان ثالث هم قابل ردیابی است. حالا این می‌تواند به تصادف باشد، یا بر اثر مطالعۀ شعر اخوان و تأثیرپذیری از او.

نگاهی به کتاب «لهجۀ بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا»

«لهجۀ بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا» پژوهشی است از محمدآصف فکرت شاعر، پژوهشگر و مترجم افغانستان دربارۀ مشترکات زبان فارسی رایج در بلخ امروز و شعر مولانا. او با وقوفی که بر متون کهن فارسی و نیز زبان فارسی نقاط گوناگون افغانستان داشته است، در این کتاب ۲۷۰ صفحه‌ای مشابهت‌های زبان شعر مولانا با زبان فارسی افغانستان، به ویژه منطقۀ بلخ را بازنموده و بدین ترتیب بسیاری از مشکلات زبانی این شعر را حل کرده است.

بیت بیدل و بحث دو هم‌زلف

تنگی فشرده است صحرای امکان راهی نداریم دل می‌گشاییم سؤال؟ این «تنگی» چگونه خوانده می‌شود؟ الف. به صورت مصدری یعنی

بیا بیا محبوب من

این آهنگ حالت ترانه و تصنیف دارد. بندی از یک مخمس خوانده می‌شود و سپس عبارت «بیا بیا محبوب من»