ای که در چشمم دوا انداختی
شعر این آهنگ از غلامحضرت شایق جمال (۱۲۷۴ – ۱۳۵۳ ش) شاعر متأخر افغانستان است. کیفیت صدای آهنگ بالا نیست و متن آن را با زحمت پیاده کردم.
شعر این آهنگ از غلامحضرت شایق جمال (۱۲۷۴ – ۱۳۵۳ ش) شاعر متأخر افغانستان است. کیفیت صدای آهنگ بالا نیست و متن آن را با زحمت پیاده کردم.
مادر این نوشته میکوشیم که ببینیم پالایش زبان فارسی افغانستان، تا چه مایه ضرورت دارد و تا چه حد به صلاح و منفعت ماست. در چه حوزههایی باید این کار را کرد و در چه حوزههایی باید آمادگی پذیرش واژگان بیگانه را داشت.
این نوشته نقدی است بر کتاب «لحظههای طلوع» شاعر معاصر افغانستان شادروان سعادتملوک تابش. این نقد در سال ۱۳۷۱ در کتاب «شانههای زخمی پامیر» به کوشش محمدحسین جعفریان چاپ شد.
پنج اجرا از شعر «به باغی که چون صبح خندیده بودم» بیدل، در سه ملودی متفاوت. بعضی از این اجراها از آهنگهای بسیار خوب استاد سرآهنگ است.
استاد سرآهنگ دو آهنگ به طرز قوالی اجرا کرده است، یکی «ترک آرزو کردم، رنج هستی آسان شد» و یکی همین آهنگ. کیفیت اجرا عالی است و شعرهایی که انتخاب شده است نیز.
سؤال مهم. چه هنگامی نوشتن علیهالسلام، صلی الله علیه و آله وسلم و نظایر این تعبیرها ضرورت دارد؟ پیش از
وقتی آدم میرود آثار دکتر را میخواند، میبیند این آدم نه ضد دین بوده؛ نه ضد امامت بوده؛ نه ضد روحانیت بوده و بلکه جانانهترین دفاعها را از این مفاهیم کرده است. گاهی آدم باورش نمیشود که این همان دکتر شریعتی است که او را آنچنان تاریک و مخدوش به ما معرفی کرده بودند؟
به نظر من یکی از چیزهایی که نسل جوان ما را از تعالیم و آموزههای دینی بیزار ساخته است، شاخ و برگهایی است که گروهی از متولیان دین برای مقدستر ساختن آن به این تعالیم و وقایع دادهاند.